امشب هم گذشت
بازم خبری ازت نشد بی معرفت
نمیدونم کجایی و چه میکنی
ولی حتما بهت خوش میگذره که یاد ما نیستی دیگه
اشکالی نداره
من میدونم
هیچ کسی تو این دنیا وفا نداره
کسایی که قول میدن زیرش میزنن!
وای به حال تو!
که هیچ قولی هم ندادی
اشکالی نداره
مهم اینه که تو خوبی و خوش!
لا مصب دلم برات تنگ شده...
ولی خب دل من مهم نیستش مگه نه؟
خب زیادی گفتم
من امیدمو از دست نمیدم
امشب دوبار فال گرفتم و هر دوش خوب دراومد!
پس من منتظر میمونم!
انتظار...انتظار...

نظرات 2 + ارسال نظر
سفرکرده شنبه 30 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 12:51 ق.ظ http://www.safarkarde.blogsky.com

غریبه جان غصه نخور اینجا همه غریبن !
یکی دیوونه غربته مثل من یکی هر روز یه جور دلش تنگ میشه واسه غریبه !
یکی هم تا آخر عمرش نمیفهمه که اینجا غریبه !
دلت دریا
منم منتظرم ...!

سمیرا یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 01:37 ب.ظ

وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود
تو آسمون آرزوت هزارتا بادبادک بود
تنگ بلوری دلت درست مث دل من
کلی لبش پریده بود همش پر ترک بود
وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی
توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود
چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم
که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟
تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید
راستش دلم خونه ی تردید و هراس و شک بود
دیگه نه از تو خبی بود ،‌ نه از آرزوهات
قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود
یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و
اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی
عاشقیمون یه بازی شاید ،‌ یه الک دولک بود
نه باورم نمی شه که تو اینو گفته باشی
کسی که تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود
قصه ی با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت
کسی که رو زخمای قلب من مث نمک بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد