نمیدونم اولشو چه جوری شروغ کنم

چند روزی هست که افتاده تو فکرم که دات کام بشم...هزینه ای هم که نداره...اما من که بلاگر نیستم که بخوام سایت داشته باشم...ولی به امتحانش می ارزه...بعد از امتحانا اگه یه جای خوب پیدا نکردم یه هاست و دامین میخرم(شایدم تونستم مجانی از کامران بگیرم) و شروع میکنم

این سمیرا بازم شروع کرده...من نمیدونم واسه چی اینجوری میکنه؟...خب من میخوام وبلاگمو تعطیل کنم به اون چه ربطی داره؟...چرا میخواد وبلاگشو تعطیل کنه؟...چرا اینجوری میکنه؟...من اگه بتونم با دوستش حسین صحبت میکنم که اینکارو نکنه

خسته شدم طاقت غم ندارم
عاشقی رو باید یادت بیارم

دروغ نگو مال منی همیشه
حرفات دیگه باور من نمیشه

برو ولی اینو باید بدونی
هیشکی دیگه عاشق تو نمیشه

آرزو دارم بگیرد آفتی زیباییت را!
تا که همچون من بگیری ماتم تنهاییت را!

آرزو دارم ببینم در عذاب بی وفایی
اشک غم در چشم همچون آهوی صحراییت را!

بشکند قلبت الهی ای که قلبم را شکستی
ای خدا سامان نگیرد عهد و پیمانی که بستی

خنده بر اشکم زدی با خودپسندی
آرزو دارم تو هم هرگز نخندی

سادگی کردم اگر دل بر تو بستم
ساده بودم ساده بر خاکم فکندی